سفارش تبلیغ
صبا ویژن

حملات ولتر به روسو

به نام خدا

 

 

تربیت راهی است برای موفق شدن درمراحل مختلف زندگی

اولین کتابی که در مورد تربیت نوشته شد امیل از روسو فیلسوف   بود.او در مورد تربیت فرزند معتقد بود باید فرزند باید بطور مطلق  آزاد باشد.جالب اینجاست روسو بعد از سپردن پنج فرزندش به یتیم خانه تصمیم به نوشتن امیل می گیرد.

نثر امیل بصورت یک داستان در غالب اصولی فلسفی انجام گرفته است . به صورت داستانی کاملا عبرت آموز نوشته شده است.

ماری فرانسوا ولتر دشمن سرسخت روسو بود . وقتی کتاب امیل مطالعه کرد روسو را به تناقض گویی متهم کرد . چندین بار روسو را برای مباحثه به فرنه دعوت کرد اما روسو اعتنایی به ولتر نداشت.      ولتر در نامه ای به دالامبر می نویسد: من از خواندن داستان امیل که یک موجود خیالی بود خنده ام گرفت ام محتویات آن بطوری سرگرم کننده و قوی بود که مجبور می شدم پنجاه صفحه آن را چندین بار بخوانم.

مادام دو استاِِِِِِِِیل:به نظرم اینطور می رسد کودکی که از اسلوب روسو  تربیت شود یک امیل کامل خواهد بود و خوشا به حال کسی که فرزندی مانند امیل داشته باشد.

اصلی است که در مورد عقاید بطور مثال ولتر و.... دچار خود شیفتگی عقاید هستند این برای کلیه فیلسوفان صادق است .امیل کتاب بسیار خوبی بود ولی ولتر به خاطر خود خواهی خویش حاظر به اینکه بطور مستقیم بگوید امیل بهترین کتاب تربیتی است نشد زیرا وی شخصیتی کاملا محافظ کار بود.

شاتوبریان معتقد است :شاید در تمام دنیا پنج کتاب مفید یافت نشود قطعا کتاب امیل یکی از آنهاست

علی رغم این همه توصیفات کتاب امیل با اینکه فروش بسیار بالایی داشت این کتاب گرانقدر توسط اساتید دانشگاه سوربن تحریم شد و باعث شد روسو برای زنده ماندن بیشتر زندگی اش را در خفا بگذراند.

 

 


حملات ولتر به روسو

به نام خدا

 

 

تربیت راهی است برای موفق شدن درمراحل مختلف زندگی

اولین کتابی که در مورد تربیت نوشته شد امیل از روسو فیلسوف   بود.او در مورد تربیت فرزند معتقد بود باید فرزند باید بطور مطلق  آزاد باشد.جالب اینجاست روسو بعد از سپردن پنج فرزندش به یتیم خانه تصمیم به نوشتن امیل می گیرد.

نثر امیل بصورت یک داستان در غالب اصولی فلسفی انجام گرفته است . به صورت داستانی کاملا عبرت آموز نوشته شده است.

ماری فرانسوا ولتر دشمن سرسخت روسو بود . وقتی کتاب امیل مطالعه کرد روسو را به تناقض گویی متهم کرد . چندین بار روسو را برای مباحثه به فرنه دعوت کرد اما روسو اعتنایی به ولتر نداشت.      ولتر در نامه ای به دالامبر می نویسد: من از خواندن داستان امیل که یک موجود خیالی بود خنده ام گرفت ام محتویات آن بطوری سرگرم کننده و قوی بود که مجبور می شدم پنجاه صفحه آن را چندین بار بخوانم.

مادام دو استاِِِِِِِِیل:به نظرم اینطور می رسد کودکی که از اسلوب روسو  تربیت شود یک امیل کامل خواهد بود و خوشا به حال کسی که فرزندی مانند امیل داشته باشد.

اصلی است که در مورد عقاید بطور مثال ولتر و.... دچار خود شیفتگی عقاید هستند این برای کلیه فیلسوفان صادق است .امیل کتاب بسیار خوبی بود ولی ولتر به خاطر خود خواهی خویش حاظر به اینکه بطور مستقیم بگوید امیل بهترین کتاب تربیتی است نشد زیرا وی شخصیتی کاملا محافظ کار بود.

شاتوبریان معتقد است :شاید در تمام دنیا پنج کتاب مفید یافت نشود قطعا کتاب امیل یکی از آنهاست

علی رغم این همه توصیفات کتاب امیل با اینکه فروش بسیار بالایی داشت این کتاب گرانقدر توسط اساتید دانشگاه سوربن تحریم شد و باعث شد روسو برای زنده ماندن بیشتر زندگی اش را در خفا بگذراند.

 

 


ولتر

آخرین درجه فساد، به کار بردن قوانین برای ظلم است.»
  • «آدمی هرگز بدکار و خبیث به دنیا نمی‌آید. بدکاری و خباثت نیز بیماری عارضی است.»
  • «آنچه که در یک شب نمایش می‌آموزیم، از عهده یک کتاب بزرگ بیرون است.»
  • «آن‌که انتظار دارد هر چهارفصل سال بهار باشد، نه خود را می‌شناسد، نه طبیعت را و نه زندگی را.»
  • «آیا در دنیا کسی آنقدر عاقل است که از تجارب دیگران عبرت گیرد؟»
  • «اختیار افکار ما نیز در دست خودمان نیست زیرا تقریبأ همیشه بی‌اختیار فکر می‌کنیم.»
  • «از روی سؤال‌های شخص، بهتر از جواب‌های او می‌توانید در باره‌اش قضاوت کنید.»
  • «افرادی که بزرگ‌ترین خدمت را به علم و فرهنگ نموده‌اند، نویسندگان و محققانی بوده‌اند که در انزوا می‌زیسته‌اند و هرگز در مباحثات دانشگاهی شرکت نکرده و حقایق صد در صد اثبات نشده را در آکادمی‌ها ابراز نداشته‌اند.»
  • «اگر بر ناتوان خشمگین شوی دلیل بر این است که قوی نیستی.»
  • «اگر می‌خواهید غنی شوید، از هوای نفس بکاهید.»
  • «انسان در لحظه تصمیم‌گیری اگر آزادی باشد، آزاد است.»
  • «بدبختانه هموطنان ما، آن‌ها‌یی که در راه‌های صاف و کوبیده شده راه می‌روند، طوری ساخته شده‌اند که پیوسته در مسیر کسانی که می‌کوشند راه جدیدی باز کنند، سنگ می‌اندازند.»
  • «برای آن که بتوان خوب نوشت، باید در یک کشور آزاد زندگی کرد.»
  • «بر سر دوراهی‌های زندگی گاهی اتفاق می‌افتد که عاطفه و وظیفه با هم تماس پیدا می‌کنند، کسانی که از عاطفه پیروی نمایند، همیشه از خود مسرور و مشعوفند، ولی مردمی که در این قبیل مراحل، تبعیت عقل و وجدان را ترجیح داده و انجام وظیفه نمایند، غالبأ از کرده خود منفعل و نادمند.»
  • «برگ‌های کتاب به منزله بال‌هایی هستند که روح ما را به عالم روشنایی پرواز می‌دهند.»
  • «بگذار که دوستی کم‌کم به اوج خود برسد، اگر این رسیدن برق‌آسا باشد، ناگهان از نفس می‌افتد و متوقف می‌شود.»
  • «بهترین راه برای جلب نیکی، رفع بدی است.»
  • «پیوند عشق حقیقی حتی با مرگ گسیخته نمی‌شود، چه رسد به دوری.»
  • «تاریخ فقط تصویر جنایات و تیره‌بختی‌های بشر است.»
  • «تصور می‌کنم اگر کسی روزی یک ربع ساعت فقط در فکر زندگی خود باشد و بیندیشد که آن را اصلاح کند، هرماه زندگی او بهتر از ماه قبل خواهد شد.»
  • «تمام تعقلات و اندیشه‌های مرد به یک محبت زن نمی‌ارزد.»
  • «تمام هنرها برادر یکدیگرند، هریک از هنرها بر هنرهای دیگر روشنایی می‌افکند.»
  • «تمام مردم آزادی را دوست می‌دارند ولی مهارت عجیبی در معدوم کردن آن به کار می‌برند.»
  • «چرب زبانان اغلب نیتی ناپاک در قلب می‌پرورانند.»
  • «حقایق را بگویید و مردم را آگاه سازید، هرچند مطمئن باشید که کشته خواهید شد.»
  • «حقیقت را عزیز دار ولی اشتباه را عفو کن.»
  • «حکومت کشوری که در آن تکدی به صورت حرفه در آید، بد و فاسد است.»
  • «خانم! زیبایی شما فقط چشم را لذت می‌بخشد، اما زیبایی اخلاق و فهم شما، روح را نوازش می‌دهد.»
  • «خدا، امید و خواب را برای جبران غم‌های زندگی به ما ارزانی داشته‌است.»
  • «خطاهای بشری، اول رهگذر است و بعد میهمان، چندی نمی‌گذرد که صاحب‌خانه می‌شود.»
  • «خوشبختی خانوادگی طولانی‌ترین و محکم‌ترین و شیرین‌ترین سعادت‌هاست.»
  • «خوشبختی در دنیا وجود ندارد، زندگی ما عبارت است از محاکمه یا تنبیه کردن و یا پاداش گرفتن و یا انجام اعمال احتیاطی.»
  • «خوشبختی کالایی است که طبیعت، آن را به قیمت بسیار گران به ما می‌فروشد.»
  • «در این دنیا هیچ‌کس نمی‌داند که در پشت پرده ظاهری حوادث، چه‌ها می‌گذرد، برمن امروز به خوبی ثابت شده که در باره هیچ‌چیز به استناد ظواهر نباید قضاوت کرد.»
  • «در بازی زندگی، انسان ابتدا گول‌خور است و در پایان، گول‌زن؛ به عبارت دیگر او بره به دنیا می‌آید و روباه از دنیا می‌رود.»
  • «در قسمت نخست عمرمان سلامتی خود را صرف به دست آوردن پول می‌کنیم در قسمت آخر پول به دست آمده را خرج به دست آوردن سلامتی از کف رفته می‌کنیم و در فاصله? این دو پول و سلامتی خود را هدر می‌دهیم.»
  • «دوست مثل درشکه در روز بارانی، کمیاب است.»
  • «زندگی مانند کودکی است که اگر می‌خواهید به خواب نرود، پیوسته باید او را سرگرم داشت.»
  • «سعادت جز رؤیا چیز دیگری نیست، فقط ظاهرأ حقیقت دارد، چه وقتی انسان می‌خواهد مقدار زندگی را حساب کند نباید اندازه لذات را بسنجد بلکه باید تألماتی را که از آنها رهایی یافته‌است در نظر بگیرد.»
  • «سعادت، مثل هر فضیلتی از دو چیز به وجود می‌آید، صرفه‌جویی و کوشش.»
  • «سعادت وکامیابی در زندگانی تابع حوادث نیست، بلکه از خود ما منشاء می‌گیرد.»
  • «شک، حالت مطبوعی نیست ولی ادعای یقین، مسخره‌آمیز است.»
  • «شهوات و امیال چون نسیمی هستند که در بادبان کشتی افتاده و به حرکتش در می‌آورد، صحیح است که افراط در آن، سبب غرق کشتی می‌شود لیکن بی‌وجود آن کشتی را یارای حرکت نیست، هرچیزی در این جهان، خطرناک و درعین حال لازم است.»
  • «شیرین‌ترین چیز در زندگی، عشق زن پاک‌دل به شوهرش می‌باشد.»
  • «عشق قوی‌ترین سپاه‌است زیرا در یک لحظه بر قلب و مغز و جسم حمله می‌کند.»
  • «عشق وسیله‌ای است که تمام دردسرهای کوچک را به یک دردسر بزرگ تبدیل می‌کند.»
  • «عملی اگر کاشتید، عادتی درو خواهید کرد. عادتی اگر کاشتید، اخلاقی درو خواهید کرد. اخلاقی اگر کاشتید، سرنوشتی درو خواهید کرد.»
  • «فرصت بدی‌کردن در هر روز، صدها بار به دست می‌آید و فرصت خوبی‌کردن در هر سال، یک بار.»
  • «قلم روزنامه‌نگار مانند تیشه‌ای است که نمی‌شود آن را شکست؛ این تیشه بدان منظور ساخته شده‌است که دنیای قدیم را ویران کند و دنیای تازه‌ای به وجود آورد.»
  • «کار و کوشش ما را از سه شر بزرگ می‌رهاند: ملالت و دل‌سردی، رذیلت و تباهی و فقر و نیازمندی. در هر جامعه‌ای که کارها بر اساس استعدادها تقسیم نشود، درواقع همه بی‌کارند.»
  • «کتاب بر دنیای مدنیت فرمان‌روایی می‌کند.»
  • «کسانی که از حیث استعداد و قریحه مافوق دیگران هستند، غالبأ به خطا و تقصیر نزدیک ترند، زیرا هیچ علتی ندارد که استعداد، اشخاص را مافوق بشر قرار دهد.»
  • «کسی که از مرگ می‌ترسد، از زندگی هم می‌ترسد.»
  • «گل را می‌توان زیر پا له کرد ولی بوی عطر آن را نمی‌توان در فضا کشت.»
  • «ما همه کودکانی هستیم که به خواب می‌رویم، رؤیای سعادت می‌بینیم و چون بیدار می‌شویم بجز تیره روزی تعبیری نمی‌یابیم.»
  • «مشغول‌نبودن با زنده‌نبودن یکی است.»
  • «من دشمن تو و عقاید تو هستم اما آماده‌ام در راه آزادی عقیده‌ات جان خود را فدا کنم.»
  • «مورخ باید سیر فکر بشر را که در عالم نظم غیر قابل اجتناب و به خود واگذار شده، تعقیب کند.»
  • «میهن ما برای ارواح پاک چه سرزمین مقدسی است.»
  • «نیش‌های چند مگس هرگز اسب چابک را از تاختن باز نمی‌دارد.»
  • «وقتی جامعه‌ای دارای فضیلت اخلاقی است که قانون همه? افراد جامعه را با یک چوب براند.»
  • «وقتی که مسأله پول پیش می‌آید، همه پیرو یک کیش و آئین می‌شوند.»
  • «هرچه بیشتر فکر می‌کنیم بهتر می‌فهمیم که هیچ نمی‌دانیم.»
  • «هرچه عده متأهل‌ها زیادتر گردد، جنایت کم‌تر خواهد شد.»
  • «هرشخصی دو بار می‌میرد، یک بار آنگاه که عشق از دلش می‌رود و بار دیگر زمانی که زندگی را بدرود می‌گوید، اما وداع با زندگی در برابر مرگ عشق، ناچیز است.»
  • «هرگونه نوشته‌ای خوب است جز آنچه ملال‌آور باشد.»
  • «هروقت احساس می‌کنم که درد و رنج و بیماری می‌خواهد مرا رنجه کند و آزار دهد، به کار پناه می‌برم. کار، بهترین درمان دردهای من است.»
  • «همه? ما، در یک مذهب مشترک هستیم و آن هم ثروت است

    دیدگاههای ولتر

    آخرین درجه فساد، به کار بردن قوانین برای ظلم است.»

  • «آدمی هرگز بدکار و خبیث به دنیا نمی‌آید. بدکاری و خباثت نیز بیماری عارضی است.»
  • «آنچه که در یک شب نمایش می‌آموزیم، از عهده یک کتاب بزرگ بیرون است.»
  • «آن‌که انتظار دارد هر چهارفصل سال بهار باشد، نه خود را می‌شناسد، نه طبیعت را و نه زندگی را.»
  • «آیا در دنیا کسی آنقدر عاقل است که از تجارب دیگران عبرت گیرد؟»
  • «اختیار افکار ما نیز در دست خودمان نیست زیرا تقریبأ همیشه بی‌اختیار فکر می‌کنیم.»
  • «از روی سؤال‌های شخص، بهتر از جواب‌های او می‌توانید در باره‌اش قضاوت کنید.»
  • «افرادی که بزرگ‌ترین خدمت را به علم و فرهنگ نموده‌اند، نویسندگان و محققانی بوده‌اند که در انزوا می‌زیسته‌اند و هرگز در مباحثات دانشگاهی شرکت نکرده و حقایق صد در صد اثبات نشده را در آکادمی‌ها ابراز نداشته‌اند.»
  • «اگر بر ناتوان خشمگین شوی دلیل بر این است که قوی نیستی.»
  • «اگر می‌خواهید غنی شوید، از هوای نفس بکاهید.»
  • «انسان در لحظه تصمیم‌گیری اگر آزادی باشد، آزاد است.»
  • «بدبختانه هموطنان ما، آن‌ها‌یی که در راه‌های صاف و کوبیده شده راه می‌روند، طوری ساخته شده‌اند که پیوسته در مسیر کسانی که می‌کوشند راه جدیدی باز کنند، سنگ می‌اندازند.»
  • «برای آن که بتوان خوب نوشت، باید در یک کشور آزاد زندگی کرد.»
  • «بر سر دوراهی‌های زندگی گاهی اتفاق می‌افتد که عاطفه و وظیفه با هم تماس پیدا می‌کنند، کسانی که از عاطفه پیروی نمایند، همیشه از خود مسرور و مشعوفند، ولی مردمی که در این قبیل مراحل، تبعیت عقل و وجدان را ترجیح داده و انجام وظیفه نمایند، غالبأ از کرده خود منفعل و نادمند.»
  • «برگ‌های کتاب به منزله بال‌هایی هستند که روح ما را به عالم روشنایی پرواز می‌دهند.»
  • «بگذار که دوستی کم‌کم به اوج خود برسد، اگر این رسیدن برق‌آسا باشد، ناگهان از نفس می‌افتد و متوقف می‌شود.»
  • «بهترین راه برای جلب نیکی، رفع بدی است.»
  • «پیوند عشق حقیقی حتی با مرگ گسیخته نمی‌شود، چه رسد به دوری.»
  • «تاریخ فقط تصویر جنایات و تیره‌بختی‌های بشر است.»
  • «تصور می‌کنم اگر کسی روزی یک ربع ساعت فقط در فکر زندگی خود باشد و بیندیشد که آن را اصلاح کند، هرماه زندگی او بهتر از ماه قبل خواهد شد.»
  • «تمام تعقلات و اندیشه‌های مرد به یک محبت زن نمی‌ارزد.»
  • «تمام هنرها برادر یکدیگرند، هریک از هنرها بر هنرهای دیگر روشنایی می‌افکند.»
  • «تمام مردم آزادی را دوست می‌دارند ولی مهارت عجیبی در معدوم کردن آن به کار می‌برند.»
  • «چرب زبانان اغلب نیتی ناپاک در قلب می‌پرورانند.»
  • «حقایق را بگویید و مردم را آگاه سازید، هرچند مطمئن باشید که کشته خواهید شد.»
  • «حقیقت را عزیز دار ولی اشتباه را عفو کن.»
  • «حکومت کشوری که در آن تکدی به صورت حرفه در آید، بد و فاسد است.»
  • «خانم! زیبایی شما فقط چشم را لذت می‌بخشد، اما زیبایی اخلاق و فهم شما، روح را نوازش می‌دهد.»
  • «خدا، امید و خواب را برای جبران غم‌های زندگی به ما ارزانی داشته‌است.»
  • «خطاهای بشری، اول رهگذر است و بعد میهمان، چندی نمی‌گذرد که صاحب‌خانه می‌شود.»
  • «خوشبختی خانوادگی طولانی‌ترین و محکم‌ترین و شیرین‌ترین سعادت‌هاست.»
  • «خوشبختی در دنیا وجود ندارد، زندگی ما عبارت است از محاکمه یا تنبیه کردن و یا پاداش گرفتن و یا انجام اعمال احتیاطی.»
  • «خوشبختی کالایی است که طبیعت، آن را به قیمت بسیار گران به ما می‌فروشد.»
  • «در این دنیا هیچ‌کس نمی‌داند که در پشت پرده ظاهری حوادث، چه‌ها می‌گذرد، برمن امروز به خوبی ثابت شده که در باره هیچ‌چیز به استناد ظواهر نباید قضاوت کرد.»
  • «در بازی زندگی، انسان ابتدا گول‌خور است و در پایان، گول‌زن؛ به عبارت دیگر او بره به دنیا می‌آید و روباه از دنیا می‌رود.»
  • «در قسمت نخست عمرمان سلامتی خود را صرف به دست آوردن پول می‌کنیم در قسمت آخر پول به دست آمده را خرج به دست آوردن سلامتی از کف رفته می‌کنیم و در فاصله? این دو پول و سلامتی خود را هدر می‌دهیم.»
  • «دوست مثل درشکه در روز بارانی، کمیاب است.»
  • «زندگی مانند کودکی است که اگر می‌خواهید به خواب نرود، پیوسته باید او را سرگرم داشت.»
  • «سعادت جز رؤیا چیز دیگری نیست، فقط ظاهرأ حقیقت دارد، چه وقتی انسان می‌خواهد مقدار زندگی را حساب کند نباید اندازه لذات را بسنجد بلکه باید تألماتی را که از آنها رهایی یافته‌است در نظر بگیرد.»
  • «سعادت، مثل هر فضیلتی از دو چیز به وجود می‌آید، صرفه‌جویی و کوشش.»
  • «سعادت وکامیابی در زندگانی تابع حوادث نیست، بلکه از خود ما منشاء می‌گیرد.»
  • «شک، حالت مطبوعی نیست ولی ادعای یقین، مسخره‌آمیز است.»
  • «شهوات و امیال چون نسیمی هستند که در بادبان کشتی افتاده و به حرکتش در می‌آورد، صحیح است که افراط در آن، سبب غرق کشتی می‌شود لیکن بی‌وجود آن کشتی را یارای حرکت نیست، هرچیزی در این جهان، خطرناک و درعین حال لازم است.»
  • «شیرین‌ترین چیز در زندگی، عشق زن پاک‌دل به شوهرش می‌باشد.»
  • «عشق قوی‌ترین سپاه‌است زیرا در یک لحظه بر قلب و مغز و جسم حمله می‌کند.»
  • «عشق وسیله‌ای است که تمام دردسرهای کوچک را به یک دردسر بزرگ تبدیل می‌کند.»
  • «عملی اگر کاشتید، عادتی درو خواهید کرد. عادتی اگر کاشتید، اخلاقی درو خواهید کرد. اخلاقی اگر کاشتید، سرنوشتی درو خواهید کرد.»
  • «فرصت بدی‌کردن در هر روز، صدها بار به دست می‌آید و فرصت خوبی‌کردن در هر سال، یک بار.»
  • «قلم روزنامه‌نگار مانند تیشه‌ای است که نمی‌شود آن را شکست؛ این تیشه بدان منظور ساخته شده‌است که دنیای قدیم را ویران کند و دنیای تازه‌ای به وجود آورد.»
  • «کار و کوشش ما را از سه شر بزرگ می‌رهاند: ملالت و دل‌سردی، رذیلت و تباهی و فقر و نیازمندی. در هر جامعه‌ای که کارها بر اساس استعدادها تقسیم نشود، درواقع همه بی‌کارند.»
  • «کتاب بر دنیای مدنیت فرمان‌روایی می‌کند.»
  • «کسانی که از حیث استعداد و قریحه مافوق دیگران هستند، غالبأ به خطا و تقصیر نزدیک ترند، زیرا هیچ علتی ندارد که استعداد، اشخاص را مافوق بشر قرار دهد.»
  • «کسی که از مرگ می‌ترسد، از زندگی هم می‌ترسد.»
  • «گل را می‌توان زیر پا له کرد ولی بوی عطر آن را نمی‌توان در فضا کشت.»
  • «ما همه کودکانی هستیم که به خواب می‌رویم، رؤیای سعادت می‌بینیم و چون بیدار می‌شویم بجز تیره روزی تعبیری نمی‌یابیم.»
  • «مشغول‌نبودن با زنده‌نبودن یکی است.»
  • «من دشمن تو و عقاید تو هستم اما آماده‌ام در راه آزادی عقیده‌ات جان خود را فدا کنم.»
  • «مورخ باید سیر فکر بشر را که در عالم نظم غیر قابل اجتناب و به خود واگذار شده، تعقیب کند.»
  • «میهن ما برای ارواح پاک چه سرزمین مقدسی است.»
  • «نیش‌های چند مگس هرگز اسب چابک را از تاختن باز نمی‌دارد.»
  • «وقتی جامعه‌ای دارای فضیلت اخلاقی است که قانون همه? افراد جامعه را با یک چوب براند.»
  • «وقتی که مسأله پول پیش می‌آید، همه پیرو یک کیش و آئین می‌شوند.»
  • «هرچه بیشتر فکر می‌کنیم بهتر می‌فهمیم که هیچ نمی‌دانیم.»
  • «هرچه عده متأهل‌ها زیادتر گردد، جنایت کم‌تر خواهد شد.»
  • «هرشخصی دو بار می‌میرد، یک بار آنگاه که عشق از دلش می‌رود و بار دیگر زمانی که زندگی را بدرود می‌گوید، اما وداع با زندگی در برابر مرگ عشق، ناچیز است.»
  • «هرگونه نوشته‌ای خوب است جز آنچه ملال‌آور باشد.»
  • «هروقت احساس می‌کنم که درد و رنج و بیماری می‌خواهد مرا رنجه کند و آزار دهد، به کار پناه می‌برم. کار، بهترین درمان دردهای من است.»
  • «همه? ما، در یک مذهب مشترک هستیم و آن هم ثروت است

    بیوگرافی ولتر

    فرانسوا ماری آروئه که بعدها نام ولتر Voltaire را بر خود نهاد به سال ???? در پاریس دیده به جهان گشود. تحصیلات خود را در مدرسه لوئی کبیر به اتمام رسانید و بعد به انجمنی به نام (تمپل) پیوست و سپس به شاگردی یکی از قضات دادگستری فرانسه درآمد. پس از چندی جایزه آکادمی فرانسه به وی تعلق گرفت.

    در سال ???? اشعاری بر ضد فیلیپ دوم از خانواده اورلئان سرود که باعث تبعید وی از فرانسه گشت. پس از چندی مورد عفو قرار گرفت و آزاد شد ولی دوباره مورد اتهام قرار گرفت و به زندان باستیل فرستاده شد. پس از رهایی از زندان اقبال به ولتر روی آورد و زندگیش قرین آسایش گشت.

    ولتر به سال ???? منظومه‌های «هنریاد» را که درباره سلطنت هانری چهارم بود انتشار داد و در ???? نمایشنامه‌ای را در پاریس به معرض تماشا گذاشت. در سال ???? بر اثر پیش‌آمدی مجبور گشت پاریس را ترک گفته و به انگلستان برود. در این زمان بود که با چند تن از شعرای انگلیسی آشنا گشت و مقالاتی به زبان انگلیسی منتشر کرد. وی به سال ???? به پاریس مراجعت کرد و تراژدی بروتوس را نگاشت و در سال ???? نمایشنامه سمیرامیس را به قصد رقابت با کره‌بیون حریف خود نوشت. در سال ???? به انتقاد از آثار شکسپیر پرداخت و قطعات ایرن و آگاتوکل در آن زمان نگاشته شده‌است.

    از کارهای تحقیقی وی می‌توان تاریخ روسیه و فرهنگ فلسفی و عصر لوئی چهاردهم را نام برد. سایر آثار او عبارت‌اند از مرگ قیصر، دوشیزه اورلئان و کاندید. ولتر در سی‌ام ماه مه ???? به علت کار و خستگی زیاد بدرود زندگی گفت